وقتی نسخه‌های قدیمی دیگر جواب نمی‌دهند

تصویب طرح آبادانی و پیشرفت منظومه‌های روستایی در زمانی صورت گرفته است که بسیاری از روستاهای کشور با تداوم مهاجرت، تضعیف بنیان‌های اقتصادی، کاهش جذابیت سکونت و شکنندگی معیشت مواجه‌اند. سیاست‌های گذشته، عمدتاً با تمرکز بر مداخلات کالبدی، تلاش کرده‌اند این مسائل را مدیریت کنند؛ اما تجربه نشان داده است که جاده و جدول به‌تنهایی توسعه نمی‌آورد. در چنین شرایطی، طرح منظومه‌های روستایی به‌عنوان تلاشی برای تغییر صورت‌مسئله توسعه روستایی مطرح شده است؛ تلاشی که می‌خواهد از درمان‌های سطحی فاصله بگیرد و به ریشه‌ها نزدیک شود.

روستاها تنها نیستند؛ تولد نگاه منظومه‌ای

یکی از بنیادی‌ترین ادعاهای این طرح، عبور از نگاه جزیره‌ای به روستاها و جایگزینی آن با رویکردی شبکه‌ای است. در این نگاه، روستاها نه واحدهایی منفرد، بلکه اجزای یک منظومه فضایی–اقتصادی‌اند که حیات آن‌ها به تعامل، مکمل‌بودن و پیوندهای عملکردی وابسته است. این تغییر زاویه دید، در سطح نظری، می‌تواند به کاهش رقابت‌های فرساینده، توزیع متوازن‌تر فعالیت‌ها و افزایش هم‌افزایی فضایی منجر شود. با این حال، اگر این مفهوم صرفاً در حد نقشه و سند باقی بماند، خطر تبدیل‌شدن آن به شعاری جذاب اما کم‌اثر وجود دارد.

از آسفالت تا ارزش؛ تغییر میدان بازی توسعه

یکی از جذاب‌ترین بخش‌های طرح منظومه‌های روستایی، چرخش از پروژه‌های عمرانی به سمت اقتصاد محلی و زنجیره‌های ارزش است. در این رویکرد، توسعه روستا نه با تعداد پروژه‌ها، بلکه با توان ایجاد اشتغال پایدار، افزایش درآمد و پیوند با بازار سنجیده می‌شود. تمرکز بر فعالیت‌هایی مانند زیتون در طارم یا نوغانداری در بابلکنار، اگر مبتنی بر شناخت دقیق بازار و توان محلی باشد، می‌تواند به احیای اقتصاد روستایی از درون منجر شود. اما در صورت بی‌توجهی به واقعیت‌های محلی، این اولویت‌ها نیز به فهرستی از اهداف خوش‌نام اما کم‌جان تبدیل خواهند شد.

مشارکت؛ کلید طلایی یا قفل تزئینی؟

تأکید طرح بر مشارکت مردم محلی و نقش تسهیلگران از دیگر نقاط امیدبخش آن است. این رویکرد نشان می‌دهد که طراحان طرح به این واقعیت رسیده‌اند که توسعه پایدار بدون مردم ممکن نیست. با این حال، تجربه‌های پیشین هشدار می‌دهد که مشارکت، مفهومی حساس و شکننده است. اگر مردم محلی در تصمیم‌گیری، اولویت‌بندی و نظارت نقش واقعی نداشته باشند، مشارکت به سطح مشورت‌های صوری تنزل می‌یابد و تسهیلگری به نقشی نمادین و کم‌اثر تبدیل می‌شود.

هماهنگی نهادی؛ پاشنه آشیل طرح‌های خوب

در کنار نوآوری‌های مفهومی، طرح منظومه‌های روستایی با یک چالش قدیمی روبه‌روست: ضعف هماهنگی بین‌بخشی. اجرای این طرح نیازمند همکاری هم‌زمان دستگاه‌های متعدد با منافع و منطق‌های متفاوت است. در صورت نبود سازوکارهای مؤثر برای حل تعارض‌ها، کمیته‌های راهبری پیش‌بینی‌شده ممکن است به جلسات تکراری و بی‌خروجی محدود شوند. در چنین وضعیتی، حتی بهترین ایده‌ها نیز در پیچ‌وخم بوروکراسی فرسوده خواهند شد.

یک نسخه برای همه؟ خطری به نام کپی‌پیست

یکی از جدی‌ترین تهدیدهای پیش‌روی طرح، تعمیم نسخه‌های یکسان به فضاهای ناهمگون روستایی است. تنوع اقلیمی، فرهنگی و معیشتی روستاهای ایران ایجاب می‌کند که هر منظومه، منطق توسعه خاص خود را داشته باشد. نادیده‌گرفتن این تنوع می‌تواند طرح را از یک نسخه شفابخش به مسکنی کوتاه‌مدت و کم‌اثر تبدیل کند و حتی اعتماد جوامع محلی را تضعیف نماید.

جمع‌بندی؛ میان امید و بایگانی

در مجموع، طرح آبادانی و پیشرفت منظومه‌های روستایی از نظر نظری، یکی از پیشروترین اسناد توسعه روستایی سال‌های اخیر است و ظرفیت آن را دارد که نقش روستا را در توسعه منطقه‌ای بازتعریف کند. با این حال، سرنوشت این طرح نه در متن اسناد، بلکه در میزان تحقق بودجه پایدار، هماهنگی واقعی دستگاه‌ها و مشارکت معنادار مردم محلی رقم خواهد خورد. اگر این پیش‌شرط‌ها فراهم نشود، خطر آن وجود دارد که این طرح نیز به فهرست اسناد خوش‌فکر اما کم‌اثر افزوده شود؛ اسنادی که بیش از آنکه در میدان عمل دیده شوند، در قفسه‌های بایگانی ماندگار می‌شوند. 

به قلم حسین زینتی