:eight_spoked_asterisk: کشور ایران به دلیل برخورداری از تنوع اقلیمی و فرهنگی از قابلیت های بالقوه فراوانی برخوردار است و این قابلیت ها نیازمند تدوین برنامه های منطبق با نیازهای منطقه ای است و نمی توان از یک الگوی واحد جهت دست یابی به توسعه استفاده نمود. در یک نگاه تحلیلی می توان گفت باید در نظام برنامه ریزی رویکرد منطقه ای متناسب با شرایط اقلیمی و فرهنگی اجتماعی آن منطقه لحاظ شود و به دنبال پاسخگویی به سوالات زیر بود
1- ساختار جمعیتی مناطق روستایی چگونه است
2- قابلیت های موجود در حوزه های روستایی در چه وضعیتی قرار دارد
3- چه پیش نیازهای برای نظام برنامه ریزی در ان منطقه باید لحاظ شود

در وهله دوم باید یک آمایش عمل برای سازمان ها در نظر گرفته شود مقوله برنامه ریزی در روستاها با چالش های فراوانی مواجه است که از جمله انها می توان به موارد زیر اشاره کرد
1- نبود یک انسجام لازم برای تدوین سیاست ها و استراتژی های حوزه روستایی متناسب با قابلیت ها و تنکناها
2- عدم ساماندهی مناسب سازمان های متولی حوزه روستایی در بخش های مختلف
3- وجود تعارضات فراوان بین سازمانی و تداخل وظایف و وجود بورکراسی اداری
4- عدم اعتقاد به مشارکت واقعی مردم در حوزه تصمیم گیری و احرا
5- عدم وجود یک رابطه منطقی بین بخش دانشگاهی و سازمانی
6- عدم استمرار برنامه ها و سیاست های حوزه روستایی در کشور (بگونه ای که با تغییر رویکرد هر دولتی ساختارها تغییر می کند)

:diamond_shape_with_a_dot_inside: در واقع می توان گفت برنامه ریزی مستلزم همکاری،همیاری و تدوین یک سیاست واحد توسط تمامی ساختار اجرایی در حوزه روستایی است و در این بین باید نقش بسزایی را برای مدیریت محلی (دهیاران و شورا)، نخبگان (جامعه دانشگاهی) و مردم ذینفع در نظر گرفت در غیر اینصورت روستا هیچوقت توسعه نخواهد یافت

 

از سوی دیگر باید اذعان نمود در حال حاضر همه سازمان ها به دنبال جلب مشارکت مردم هستند اما در واقع باید اذعان نمود فرهنگ یاری گری در روستاها از دیرباز وجود داشته و تدوین سیاست های اشتباه و گاها بدون تدبیر باعث شده مردم از مشارکت زده شوند چون ما در برنامه ها اغلب بدنبال مشارکت ابزاری بوده ایم تا یک مشارکت هدفمند و در نهایت باید اذعان نمود 

مشارکت واقعی باید در بین سازمان ها باشد نه در بین مردم، مشکل حال حاضر نظام برنامه ریزی روستایی، نبود یک مرجع جامع جهت ایجاد پیوند بین سازمان های مختلف و ایجاد یک سیاست واحد است و مهمترین مشکل رویکرد جزیره ای سازمان ها در حوزه توسعه روستایی و گاها وجود تعارضات سازمانی که باعث شده شاهد اقدامات مقطعی در حوزه روستایی باشیم