پرونده ویژه : شیفته گان توسعه

دیر زمانی است که در ایران مبحث محرومیت زدایی و توسعه یافتگی کلید واژه جذاب برای سیاست گذاران و برنامه ریزان ملی و منطقه ای در کشور تبدیل شده است. مسئولان دلسوزانه غصه توسعه نیافتگی مناطق محروم بالاخص مناطق روستایی کشور را می خورند و هر کدام به زعمی نسخه ای شفا بخش تجویز می کن اما بازهم  بیشتر روستاها توسعه نیافته مانده اند و محرومیت با روستا معنا می شود حال سوال اساسی این است چرا اقدامات و عملکرد سازمان های متولی در حوزه توسعه و برنامه ریزی روستایی آنگونه که شایسته است، به سرانجام نرسیده است.

در آستانه چهل سالگی نظام جمهوری اسلامی ایران هستیم، نظامی که کلید واژه اش محرومیت زدایی بوده است و با شعار عدالت برای همه مستقر شده است، سازمان های زیادی هم در امر محرومیت زدایی پای کار آمده اند، از بسیج سازندگی گرفته تا کمیته امداد ، از سپاه گرفته تا بنیاد برکت، اما پس مشکل کجاست چرا دیگران توانسته اند و ما ناتوان مانده ایم چرا برنامه های پنج ساله توسعه با وجود اهمیت زیاد به مناطق روستایی بازهم نتوانسته به اهداف از پیش تعیین شده خود دسترسی پیدا کند؟

شاید برگزاری نشستی تحلیلی در این رابطه بتواند گره از کار را بگشاید و فکر کنم زمانش رسیده که سازمان های متولی در یک نشست مشترک پاسخگویی عملکرد خود و دیگران باشند به راستی چرا بعد از چهار دهه روستاها همچنان مظلوم مانده اند؟ در کشورهای دیگر در بازه چهل ساله کلی تغییرات رخ داده و نمی توان گفت زمان کافی نبوده است پس بنابر این مشکل از جای دیگر نشات میگیرد

شاید به گواه خیلی از صاحب نظران نظام جزیره ای خدمات روستایی مهمترین مشکلی بوده که نه تنها روستاها بلکه کل کشور ایران از آن رنح می برد متاسفانه موازی کاری های سازمانی و خود محوری در عملکرد سازمان ها بسیار مشهود است که این مورد در کشورهای موفق کمتر به چشم خورده است. در همه کشورهای موفق در حوزه محرومیت زدایی سازمان های متولی زیر نظر یک سازمان یا ساختار منسجم و در یک جهت مشغول کار می باشند اما متاسفانه در ایران هیچوقت سازمان ها نخواسته اند زیر بیرق یک نظام واحد کار را پیش ببرند

شاید مشکل از همین جا نشات می گیرد وقتی بنیاد مسکن خود سازمانی مجزا در نظر می گیرد بنیاد برکت خود سازمان دیگر و کمیته امداد هم یک سازمان دیگر این خطوط موازی هیچوقت همدیگر را قطع نخواهند کرد. سوال اساسی اینجاست چرا در ایران روستاها متولی مشخصی ندارند و تا کی قرار است رویکرد جزیره ای محور در ایران ادامه پیدا کند، کافی است یک نگاه به ساختار سازمان های متولی بیندازید

-         جهاد کشاورزی      - کمیته امداد           - بنیاد برکت

    - بنیاد مسکن        - بسیج سازندگی         - معاونت مناطق محروم نهاد ریاست جمهوری

 

آیا این سازمان ها می توانند با هم هماهنگ شوند؟ آیا این سازمان ها به یک نهاد مشخص پاسخگو هستند؟ آیا این سازمان ها وظیفه یکسانی ندارند؟

شاید همین چند خط بالا جواب خیلی از ابهامات را بدهد تجربه ثابت کرده است ایرانی جماعت چه فرد چه گروه کاری تیمی را خوب یاد نگرفته است و این چه در فعالیت های گروهی و چه فعالیت های سازمانی به کلی مشهود است، بدون سو نیت وقتی چند سازمان موازی کار در یک حوزه وارد شوند هر سازمان میخواهد خود را برتر بداند و اگر مشکلی پیش بیاید سازمان ها  مسلما تقصیرها را به گردن هم خواهند انداخت.

کاش نگاهی به موفقیت کشورهای مشابه بیندازیم چین، هند، مالزی، کره و ژاپن چطور توانستند؟ آنها زیر یک بیرق بودند بیرقی همچون دولت یا یک سازمان جامع، سازمانی که از تمامی سازمان های دیگر پاسخگری را طلب می نماید. بسیاری از کشورها وزارت خانه توسعه روستایی داشته اند یا سازمان متناسب با این حوزه اما در ایران ، طرح جامع عمران و توسعه روستایی رد می شود و این باعث جزیره ای عمل کردن سازمان ها می شود و جزیره ای عمل کردن یعنی سهیم شدن در موفقیت ها و گوشه گیری از شکست ها

در خاتمه کلام باید عرض نمایم این شیوه از محرومیت زدایی اگر برنامه پنج ساله شش ام که هیچ شصت ام هم برسد راه به جای نخواهد برد زیرا این ساختمان از پایه خراب است، تا زمانی که سازمان ها نخواهند با هم باشند تا بجای هم، روستاها توسعه نخواهند یافت و تمامی اقدامات موفق محدود و التیامی خواهد بود موقت. و ذکر این نکته ضروری است  موفقیت معجزه نمی خواهد کافی است الگوی کشورهای موفق همسطح خود را با تکیه بر ظرفیت های داخلی بومی سازی کرد و دوای آن هم ترجمه ساده عملکرد کشورهاست و ترجمه هم گران نیست شاید صغحه ای ده هزار باشد.

گروه نویسندگان پایگاه توسعه روستایی

www.toseroostai.ir

 

شما هم دیدگاههای خود را در رابطه با علت محرومیت و توسعه نیافتگی مناطق روستایی با ما در میان بگذارید.

info@toseroostai.ir

ارسال دیدگاه از طریق تلگرام (بخش ارتباط با ما،پایگاه توسعه روستایی)